در زمان حکومت خشایار شاه، وی قصد حمله به یونان را کرد، ولی ملکه دربار که به بانوی ایرانی معروف است با این کار مخالفت کرد و گفت ما 127 ایالت داریم و برای چه باید همچین کشوری را تصرف کنیم. با آکسان پلاس همراه باشید.

وزیر یهودی خشایار، «مردخای» او را تحریک کرد که همسرش یا همان ملکه، سودای حکومت فرزندش را دارد و میخواهد تو را با زهر مسموم کند و بکشد. به دلیل این حرف بی اساس، خشایار همسرش را طلاق داد و بعضی تاریخ نویسان میگویند او را مجبور کرد که در مقابل افسرانش برهنه راه برود.
بعد از این قضایا «خشایار شاه» به فکر ملکهای دیگر برای خود افتاد. وزیران به او گفتند که زیباترین زنها را از سرتاسر ایران برایت گرد میآوریم. بعد یک سال جستجو برای پیدا کردن زنان زیبا از جای جای ایران، در عید نوروز جدید افرادی گرد آمدند.
«هاداسا» دختر برادر «مردخای یهودی» نیز جزء این دسته بود. مردخای چند ماه قبل از این موضوع و اتفاق به هاداسا گفته بود که پشت پرده به طوری که خشایار او را نبیند، برای او داستانهای عاشقانه تعریف کند. به همین دلیل تا در آن گردهمایی زنان زیبا، هاداسا کلامی از زبانش بیرون آمد خشایار او را انتخاب کرد و گفت من این زن را برای همسری میخواهم.
البته مردخای نام او را که یک نام یهودی بود به «استر (نام ایرانی)» تبدیل کرد. بعد از چند روز «هامان» وزیر لایق ایرانی به خشایار گفت که این یهودیان امپراطوری را به فساد کشیدهاند و باید آنان را از مملکت اخراج کنیم. خشایارشاه راضی شد و این قضیه را با «استر» در میان گذاشت.
استر به عمویش «مردخای» این خبر را رسانید و مردخای با خشایارشاه صحبت کرد و آنقدر از هامان بد گفت که آن را تحریک کرد که او و آشنایان و دوستان و طرفدارانش را بکشند. بنابراین در 13 فروردین 77000 ایرانی را در خانههایشان کشتند.
این داستانها اقتباس شده از کتابهای عهد عتیق که کتاب معتبر یهودیان، است.
سایر مطالب مرتبط با فرهنگ و هنر را در سایت آکسان پلاس مطالعه کنید.