بسیاری از افراد نمیدانند که چگونه میان کار و زندگی تعادل ایجاد کنند. آنها تلاش میکنند که زندگی و کار را از هم جدا کنند اما در این کار موفق نیستند. امکان این کار اینگونه مهیا میشود. افرادی که تلاش میکنند برای تعادل میان کار و زندگی این دو را از هم جدا کنند و این دو را کاملاً از هم جدا میکنند در حقیقت بهطور ناخودآگاه خودشان را به دو قسمت تقسیم میکنند. با آکسان پلاس همراه باشید.

زمانی که افراد کار و زندگی را از هم جدا میکنند در حقیقت کار و زندگی را در مقابل هم قرار دادهاند و خود را مجبور کردهاند که در هر شرایطی فقط یکی از آن دو را انتخاب کنند. در این شرایط اگر در یکی از این دو موفق شده باشند در دیگری ضرر کردهاند.
بنابراین این افراد کار را بهعنوان فعالیتی میبینند که در هنگام زندگی نکردن باید انجام ندهند. و کار را بهعنوان وظیفهای میبینند که باید از آن رنج بکشند و در هنگام انجام آن از زندگی دست بکشند. اما اگر به کار بهعنوان یک فعالیت منفی و آزاردهنده نگاه کنید، در آن صورت درباره لذت انتظارات بیهودهای داشته و نمیتوانید بین کار و زندگی تعادل ایجاد کنید.
با یافتن کارهای جدید و لذتبخش میتوانید میان کار و زندگی تعادل ایجاد کنید. اما هیچ کاری کامل نیست. همه کارها معمولاً جنبههای منفی دارند. همچنین باید در ابتدا دیدگاه اصلی خود درباره قرار دادن کار و زندگی در مقابل هم را تغییر دهید.
هدف اصلی این است که جنبههای مثبت و منفی را باهم در نظر بگیرید.
نحوه تعادل میان کار و زندگی
اینکه کار را بهعنوان یک موضوع تماماً منفی و زندگی را بهعنوان یک پدیده کاملاً مثبت در نظر بگیرید همهچیز راحتتر میشود. بیشتر مردم به زندگی خود بهعنوان تفریح نگاه میکنند، اما نمیتوانند به معنای واقعی شادی را حس کنند زیرا پدیده کار را درک نکردهاند و نمیخواهند با مشکلات آن مواجه شوند. برخی افراد هم کار را بهعنوان پدیده تماماً مثبت در نظر میگیرند.
اگر افراد به این باور معتقد باشند زندگیشان پر از افکار منفی شده و روابط و سلامتیشان به خطر میافتد. افراد کمی میتوانند میان زندگی و کار تعادل ایجاد کنند.
اگر شما هم جز افرادی هستید که میتوانند میان این دو تعادل ایجاد کنید پس جز جمعیت کمتر از ۵ درصدی هستید. ۹۵ درصد بقیه جمعیت میتوانند میان این دو تعادل ایجاد کنند.
راهحل این مشکل این است که شخصیت یکپارچه داشته باشید. در این صورت کار و زندگی را در مقابل هم قرار نداده و کار را بهعنوان یک فعالیت عذابآور و زندگی را بهعنوان یک فعالیت لذتبخش در نظر نمیگیرید. درنتیجه انرژی مثبت در زندگیتان جریان پیدا میکند. برای این کار از خودتان سؤال کنید: فعالیتهای انجامشده در زندگی و کارم را به چه دلیل انجام میدهم؟
پاسخ شما به این سؤال نشان میدهد که چه کسی هستید و به چه چیزی اهمیت میدهید، درنتیجه باعث میشود به شخصیت یکپارچهای دست پیدا کنید. بنابراین برای زندگی، کار، روابط و تمام اهداف خود برنامهریزی کرده و ببینید که تمام آنها درکنار هم پیش میروند یا نه. با این طرح این برنامهها متعادل نمیشوند بلکه مطابقت پیدا میکنند.
جنبههایی از کار شما عذابآور نیستند: اگر یکبار دیگر به کار و حرفه خود نگاه کنید خواهید دید که برخی جنبههای آن مثبتاند و شما به آنها اهمیت میدهید. برای مثال ممکن است خلاقیت برایتان مهم باشد و در کار خود هرروز آن را نشان دهید.
مسائلی که در کار برایتان قابل اهمیت است همان چیزهایی است که در زندگی برایتان مهم است: برای مثال ممکن است در زندگی دوستی برایتان مهم باشد و این ارزش را با همکاران خود نیز تقسیم کنید. این ارزشها در تمام روابطتان وجود داشته و شخصیت شما را میسازد.
کارهایی که در کار خود و زندگی انجام میدهید مکمل هم بوده و به هم کمک میکنند: برای مثال، بخشش و محبت شما به همکارانتان باعث میشود که با مشتری رابطه خوبی برقرار کنید. مفید بودن شما در محیط کار باعث میشود در زندگی شخصی خود مشکلات را حل کنید.
درنتیجه دیگر فقط به یکی از این دو اهمیت نمیدهید و طبق ارزشهای خود رفتار میکنید. و انرژی مثبت شما هم تنها میان یکی از این دو تقسیم نمیشود بلکه همیشه جریان دارد.
زندگی بدون جداسازی کار و زندگی
اگر از تعادل سازی به انطباقپذیری هم برسید میتوانید به شیوه بهتری بر مسائل تسلط داشته باشید. برای مثال، ممکن است نشان دهد که در حرفه حاضر خود چندان خوشحال نیستید و دلیل خوشحال نبودن شما را نشان دهد (برای مثال، چه چیزی با ارزشهای شما مطابقت ندارد؟) و متوجه شوید که چرا حرفه حاضر را دنبال میکنید، تا در صورت امکان آن را تغییر دهید.
همچنین میتوانید با انگیزه مثبت به حرفه خود ادامه دهید تا زمانی که یک شغل جدید به دست آورید. شما ممکن است از کارهای روزانهتان متنفر باشید اما مسلماً میخواهید حامی خانواده باشید بنابراین ناخودآگاه به شغل روزانهتان اهمیت خواهید داد.
یا اگر به کار اعتیاد داشته باشید، متوجه میشوید زندگی پر از لحظات لذتبخش است (استراحت، لذت بردن، اشتیاق داشتن، وقتگذرانی با خانواده و دوستان) که باعث میشود زندگی باارزشتر و شیرینتر شود.
مطابقت میان کار و زندگی انرژی مثبتتان را افزایش داده و آن را در تمام جنبههای زندگی جاری میکند. بنابراین میان کار و زندگی خود مطابقت ایجاد کنید.